معنی ییلاق کرج

حل جدول

ییلاق کرج

ارنگه

گاجره

آسارا، گاجره، واریان، ارنگه

آسارا

آسارا، گاجره

واریان


از ییلاق هاى کرج

آسارا

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

کرج

کرج. [ک ُ] (اِ) کَرج. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کرج شود.

کرج. [ک َ رَ] (اِخ) از قناتهای شهر تهران است در سمت مغرب. مقدار آب آن دو سنگ است مسافت مادرچاه تا شهر چهار فرسنگ. بند مجرای کرج بالای قریه ٔ سرچوب تقریباً مقابل بیلقان و مظهر آن در تهران نزدیک به جمشیدآباد است. طول مجرای آن 52 کیلومتر است. (از یادداشت مؤلف).

کرج. [ک َ رِ] (اِخ) کرج ابودلف. کره رود. شهر ابودلف عجلی. (منتهی الارب). اهل این شهر آن را کَرَه نامند و آن از روستایی است که فاتق نامند و معرب از هفته است. مدینه ای است میان راه همدان به اصفهان و به همدان نزدیکتر است و ابودلف قاسم عیسی العجلی آن را ساخت. کرج شهری متفرق و بناهایش بناهای پادشاهان است، قصرهای بزرگ و پراکنده دارد اما بستان و گردشگاه ندارد و میوه اش را از بروجرد و دیگر شهرها آرند. شهری طویل است نزدیک یک فرسنگ و دوبازار دارد. (از معجم البلدان). در اسم کرج اختصار کردند زیرا که در اصل بوهین کره بوده است و همچنین درایام فرس آن را بوهین کره خوانده اند، یعنی خرمنگاه کرج. (تاریخ قم ص 33). رجوع به نزهه القلوب چ دبیرسیاقی ص 76 و جغرافیای تاریخی لسترنج صص 213-214 شود.

کرج. [ک َ رَ] (اِخ) از شهرستانهای تابع استان تهران است. شهری است کوچک در راه شوسه ٔ تهران به قزوین کنار رودخانه ٔ کرج، سردسیر و معتدل. کرج در گذشته دهی بیش نبوده است و پس ازاحداث راه شوسه و مؤسسات کشاورزی در آنجا، آباد شده است و روزبه روز بر آبادی آن افزوده می شود. دانشکده ٔ کشاورزی و کارخانه ٔ قند و کارخانه های سیم سازی و مقواسازی و الکل سازی و کارخانه های بسیار دیگر در آنجا احداث شده است. راه آهن تهران به آذربایجان از جنوب کرج می گذرد. از آثار قدیم این شهرستان کاروانسرای شاه عباسی در ده قدیم کرج و بنای امامزاده حسن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1). در این شهرستان نزدیک به 45 مسجد، 15 امامزاده و 4 مدرسه وجود دارد. سد کرج به گنجایش 205میلیون متر مکعب و با تولید 149میلیون کیلووات برق در سال بر روی رود کرج ساخته شده است. (از ایرانشهر). در نزدیکی این شهر مقدمات ایجاد یک مرکز یا شهر صنعتی تهیه شده است. این شهر در قدیم دهی بیش نبوده است. صاحب معجم البلدان آرد: قریه ای است از قرای ری. و صاحب آنندراج نوشته: شهرکی است به دو منزلی تهران جنب رودی موسوم به کرج. و در ناظم الاطباءآمده: نام دهی در کنار رود کرج که پادشاهان قاجار در آنجا بناها و قصور عالیه بنا کرده اند:
رو ز ری در راه قزوین تا کرج
تا بیابی از غم دنیا فرج.
؟ (آنندراج).

کرج. [ک ِ / ک ِ رِ] (اِ) تراشه ٔ خربزه و هندوانه و غیر آن. (برهان) (ناظم الاطباء). پارچه ای از خربزه که برین و قاش نیزگویند، لیکن قاش ترکی است. (فرهنگ رشیدی). قاش خربزه و هندوانه و امثال آن. (آنندراج). کُرچ. (برهان) (از آنندراج):
ماند کرجی گفت این را من خورم
تا چه شیرین خربزه ست این بنگرم.
مولوی (از مجمع الفرس).
فلک خربزه سان دیدم و کرج مه نو
گفتم ای عقل به شیرینیش از راه مرو.
بسحاق اطعمه (از فرهنگ جهانگیری).
رجوع به کُرچ شود.


ییلاق

ییلاق. [ی َی ْ / ی ِی ْ] (ترکی، اِ مرکب) از یی [= یای] به معنی تابستان و لاق که پسوند مکان است، به معنی جایی که در تابستان سکنی گزینند. سردسیر.مقابل قشلاق، گرمسیر. جای تابستانی. تابستانگاه. مصیف: تقییظ؛ ییلاق رفتن. تصیف، اصطیاف، ییلاق کردن. (یادداشت مؤلف). جای سرد و هوادار که به فصل تابستان درآن باشند. مقابل قشلاق که جای باش فصل زمستان است. (آنندراج). جای باش تابستان یعنی جای سرد و خوش هوایی که در مدت تابستان در آن توقف کنند. (ناظم الاطباء). || چراگاه. || میدان. (آنندراج).

ییلاق. [ی َی ْ / ی ِی ْ] (اِخ) ازبلوکات کردستان، حد شمالی دهات گروس، شرقی اسفندآباد، جنوبی امیرآباد و غربی سنندج، مرکز قروه و عده ٔ قرا 146 است. (از یادداشت مؤلف). نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان سنندج. این دهستان در خاور شهرسنندج واقع و حدود و مشخصات آن به شرح زیر است: از طرف شمال شهرستان بیجار، از جنوب: دهستان گاورود بخش حومه ٔ سنندج و دهستان بیلوار شهرستان کرمانشاه، از خاور: دهستان اسفندآباد بخش قروه، از باختر: دهستانهای حسین آباد و حسن آباد بخش حومه ٔ سنندج. آب و هوا: دشت ییلاق در ارتفاع متوسط 1800 گز واقع شده، به همین مناسبت هوای آن سردسیر و در زمستان به شدت سرد و طولانی است. تابستان آن معتدل و مخصوصاً شبهای آن بسیار خنک و فرح بخش است. در شمال و جنوب و غرب آن ارتفاعات بسیار دیده می شود که ارتفاع بلندترین قله ٔ کوه باختری 2672 گز و بلندترین قلل شمالی 2211 گز است. عرض و طول دشت ییلاق در حدود 30 الی 40 هزار گز و یکی از حاصلخیزترین نقاط منطقه ٔ کردستان می باشد. ارتفاع دهگلان مرکز دهستان از سطح دریا 1811 گز است. رودخانه: از ارتفاعات جنوب، باختر، و شمال دهستان، رودخانه های کوچک و متعددی به طرف شهرستان بیجار جاری و در آن شهرستان به رودخانه ٔ قزل اوزن منتهی می گردند. مهمترین آنهاعبارتند از: رودخانه های آرزند، کبودخانی، سیس، گرگ آباد، قوری چای، میرکی، بله دستی، شیدا. محصول عمده ٔ دهستان غلات و لبنیات است. شغل سکنه ٔ دهستان زراعت و گله داری است. راه شوسه ٔ سنندج به همدان تقریباً از وسطدهستان می گذرد و در فصل خشکی به اکثر قراء دهستان اتومبیل می توان برد. قسمتی از قراء دهستان ییلاق، جزء بخش حومه و قسمتی جزء بخش قروه می باشد. دهستان ییلاق از 133 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و سکنه ٔ آن در حدود 25هزار تن و قراء مهم دهستان به شرح زیر است: دهگلان، بلبان آباد، باشماق، سرنجیانه، سیس، چشمه منتش، آلی پینک، کروندان. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

معادل ابجد

ییلاق کرج

374

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری